حدود ۹ماهه که یه تیکه زمین رو توی فومن گذاشتیم برای فروش که خرج زخمهای زندگی کنیم و مشکلات پیرامون اون…
تا دلتون بخواد آگهی زدیم اینور و اونور که آقا این زمین رو بیاید بخرید که دیگه این قیمت پیدا نمیشه. اما این آگهی گذاشتنه تبعاتی داشته که در نوع خودش عجیب بود.
شوهرم مرده کمک کنید
اولین کسی که توی آگهی دادنا بهم پیام داد خانومی بودن که فکر کردن چون ارزش زمین بالاست پس طبیعتاْ ما باید آدم پولداری باشیم.. طرف شماره رو از دیوار برداشته زنگ زده شوهرم مرده سه ماهه اجاره ندادم، یه مقدار پول بده به فلان و فلان قسم پس میدم. از شدن تعجب دو روز نتونستم غذا بخورم
آگهیتونو بزنیم تو فلانمون؟
یه عده بیکار هم نشستن مردم آگهی بزنن بعدش اونا زنگ بزنن بگن اینقدر بده ما بزنیم تو مجلهمون، اونقدر بده بزنیم تو روزنامه. مرسی از راهنماییتون ولی یه بار بگید من میفهمم. ۲۰ بار زنگ میزنید که چه؟ انتظار دارید من عوض شم؟
آقا چقد گرون؟
امروز یکی پیام داد که آقا من با این قیمتی که شما دادید خونه میخرم وسط شهر. من نمیدونم از این کار چه سودی می برید، ولی من دوست دارم دوبرابر قیمت بدم. دیگه برای مال خودم نباید بیام از ۸۰ میلیون جمعیت اجازه بگیرم که.
نتیجه اخلاقی:
- اونی که ۲۰۰ میلیون زمین رو گذاشته واسه فروش پولدار نیست
- هرجا هر شماره ای میبینیم زرتی زنگ نزنیم خدماتمونو قالب کنیم
- تو کار مردم فضولی نکنیم 🙂
۴ دیدگاه
گزینه دوم منو به فکر فرو برد :دی
:)))
به عنوان یک شخص بی طرف باید بگم برای تو گزینه ی دوم باید یه دور از جمعیتی چیزی می نوشتی… :))
شانس نداریم معین. ینی هر جا بریم باید یه آفتافه آب با خودمون ببریم :)))